کتاب بابا لنگدراز نوشتهی جین وبستر، یکی از دلنشینترین و تاثیرگذارترین آثار کلاسیک ادبیات نوجوانان و بزرگسالان است. در این مقاله می خواهم به کتاب بپردازم، بدون شک در آینده درباره انیمشین خاطره انگیز و دوبلور های خاطره سازش هم مقاله خواهیم داشت.
داستان این کتاب در قالب نامههای دخترکی یتیم به نام جودی ابوت به حامی ناشناس خود روایت میشود. جودی که از کودکی در یتیمخانه بزرگ شده، با کمک مالی یک خیر ناشناس به نام مستعار “بابا لنگدراز” برای تحصیل به دانشگاه فرستاده میشود. او موظف است که بهطور مرتب برای این حامی نامه بنویسد، اما اجازه ندارد او را بشناسد یا هیچ اطلاعاتی از او دریافت کند. این نامهها داستان زندگی، رشد فکری و تجربههای جدید جودی را بازگو میکنند و خواننده را با شور و نشاط نوجوانی او و چالشهای زندگیاش آشنا میسازند.
برای بسیاری از جوانان ایرانی، خواندن این کتاب در دوران نوجوانی خاطرهانگیز و پر از حس نوستالژیک است. من این کتاب را برای اولین بار در دوران خدمت سربازی خواندم و میتوانم بگویم که تجربهای متفاوت و عمیق را برایم به ارمغان آورد. خدمت سربازی دوران سخت و پر از فشار است و به نوعی احساس دوری و تنهایی در افراد ایجاد میکند. در آن دوران که نیاز به روحیه و دلگرمی داشتم، مطالعهی نامههای جودی به بابا لنگدراز مانند روزنی از امید و شادی در زندگیام بود. با هر نامهای که جودی مینوشت، به زندگی ساده و شاد او نزدیکتر میشدم و احساس همذاتپنداری بیشتری با او پیدا میکردم.
بابا لنگدراز بهخوبی توانسته داستانی عاشقانه، پر از طنز و شیرینی را در بستر رشد فکری و شخصیتی جودی ارائه دهد. در طول داستان، جودی از یک دختر ساده و خوشقلب به فردی مستقل، با دیدگاههای عمیقتر نسبت به زندگی تبدیل میشود. عشق میان جودی و بابا لنگدراز نیز بهشکلی ظریف و دلنشین روایت میشود؛ عشقی که بهتدریج شکل میگیرد و از حس احترام و قدردانی آغاز و به عشقی عمیق و پاک ختم میشود.
در نهایت، مطالعه این کتاب در دوران سربازی به من نشان داد که ادبیات تا چه حد میتواند در لحظات سخت زندگی آرامشبخش و نیروزا باشد. بابا لنگدراز برای من نه تنها داستانی عاشقانه و دلنشین بود، بلکه همراهی آرامبخش در آن روزهای پرتلاش و چالشبرانگیز. بدون شک، این کتاب یکی از آثار ماندگاری است که هر فرد در هر سنی میتواند با آن ارتباط برقرار کند و لذت ببرد.